آهای عاشق خسته من ، دستت را بگذار بر روی دل من. میبینی که من نیز مثل تو خسته ام ، میبینی که من نیز مثل تو با غمها نشسته ام. آهای عاشق خسته من ، عاشق دل شکسته ات شده ام ، ببین مرا که محو نگاه زیبایت شده ام.
آهای عاشق خسته من ، دستت را بگذار بر روی دل من. میبینی که من نیز مثل تو خسته ام ، میبینی که من نیز مثل تو با غمها نشسته ام. آهای عاشق خسته من ، عاشق دل شکسته ات شده ام ، ببین مرا که محو نگاه زیبایت شده ام.
آهای عاشق خسته من ، دستت را بگذار بر روی دل من. میبینی که من نیز مثل تو خسته ام ، میبینی که من نیز مثل تو با غمها نشسته ام. آهای عاشق خسته من ، عاشق دل شکسته ات شده ام ، ببین مرا که محو نگاه زیبایت شده ام.
با یکی از دوستانم وارد قهوهخانهای کوچک شدیم و سفارش دادیم به سمت میزمان میرفتیم که دو نفر دیگر وارد قهوهخانه شدند و سفارش دادند: پنجتا قهوه لطفاً، دوتا برای ما و سه تا هم قهوه مبادا!سفارششان را حساب کردند، دوتا قهوهشان را برداشتند و رفتند. از دوستم پرسیدم:
یه پسرایی هستن که . . .
صدای خنده هاشون تو خیابون میپیچه
شلواراشون نه خیلی براشون بزرگه نه خیلی کوچیک
ابروهاشون فابریک خودشونه
همونایی که نه لکسوز دارن نه کمـری ..!
اما . . .
برگرد که بی تو آسمون دلم تیره و تاره . . .
برگرد که دلم طاغت یک لحظه دوریتو نداره !
برگرد که هوای این دل بی تو گریه داره . . .
برای عطر موهات هر ثانیه بی قراره بی قراره !
سنگین کام میگیری مرد........؟؟!!!
گم کن خاطراتی که پی اش می گردی.....
یـه جـایی هـم هسـت تـو زنـدگی
بعـد از کلــی دویــدن
یهـو مـی ایستــی !!
سـرتـو مینــدازی پـائیـن و آروم میگـی :
خدایــا …
دیگــه زورم نمیــرسـه !!
هـَر روز ، פֿــطـ פֿــَطــے هـآیـَمـ ، بــے مَعـنــے تـَر اَز כیـروز مــے شـَونـכ .. !
جـُز פֿــوכمــ ، هـَر ڪـے بـפֿــوـآنـכ ، פֿــنـכـہ اَشــ مــے گیـرَכ .. !
اَمـآ ...
مـَטּ هَـر ڪَـلمــہ رـآ بـآ بـُغضــ رـآهــے ِ ڪـآغَـذ مــے ڪـنَمــ .. !